نيكان و پيش دبستاني
از سه سالگي تا شهريور امسال تمام روزها از گرما گرفته تا سرما مهد يار هميشگي من و نيكان بود ياري كه كمك ميكرد اين روزها رو با آرامش پشت سر بزارم از تك تك عزيزان از مدير مهد خانم كمالي گرفته تا مربي نيكان خاله آرزو از همگي راضي بودم به قولي شانس آوردم يا اينكه خدا خواسته تا سختي اين راه را نداشته باشم بهر حال خدا را خيلي شاكرم از تمام نعمتهاي كه به من ارزاني داشته از سلامتي شوهرم تا سلامتي پسرهام و خودم. وقتي نيكان فهميد داره از مهد ميره خيلي ناراحت نشد ولي دلش براي بچههاي كه با خودش بزرگ شده بودند تنگ میشد و با بچه هایي که تو مهد باهاشون همبازي بود از پويا تا حتي پرهام كوچولو رو ياد ميكرد ولي از محيط بزرگتر ك...
نویسنده :
نسرین
15:17