نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

خاطرات پسر ارشد

1390/2/27 14:58
نویسنده : نسرین
337 بازدید
اشتراک گذاری

ابتدا خاطرات پسر ارشدم نيكان رو براي شما عزيزان اينجا ثبت ميكنم تا وقتي كه خودش بزرگ بشه و اينها رو بخونه. به اميد حق تا اونروز.

تاريخ ٢١/٠٥/١٣٨٦ تجربه: من در مورد پسر 8 ماه ام اين تجربه را كسب كردم كه بايستي هيچ وقت اونو تنها نذارم براي اينكه از زماني كه چهار دست و پا  يا با گرفتن در و ديوار و اشيا بلند ميشه وقتي كه تنها ميشه بعد از يك وقفه كوتاه او به زير ميز ناهارخوري ميره و اونجاست كه گير ميكنه. 

١٢/٠٦/١٣٨٦ گيجي نيكان: زماني كه من سرماخوردم براي بهبودي از قرص استامينوفن كدئين دار استفاده كردم و ديدم بعد از چند ساعتي نيكان تلوتلو ميخوره و خودبه خود سرشو روي متكا مي ذاره و براي ايستادن قادر نيست كه خودش رو نگاه دارد پسر ٩ ماه من دچار گيجي شده بود و بدون هيچ تلاشي به خواب رفت بدون اينكه من اونو بخوابونم چون نيكان از شير من تغذيه ميكنه و اين دارو باعث گيجي و خواب آلودگي در نيكان شده بود و من ديگه از قرص استفاده نكردم تا نيكان قندك مامان شاداب و سرحال به بازيگوشش ادامه بده.

آب بازي: امسال براي اولين بار نيكان در استخر بادي كه آن را پر از آب كرده بوديم آب بازي كرد اولش احساس لرزيدن كرد و چون عاشق آب بود ترجيح داد كه با تكان دادن دست و پا و حركت در آب خودش مشغول كنه اين اولين تجربه آب بازي نيكان در جاي غير وان حمامش بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان رهام
28 اردیبهشت 90 10:02
سلام خدا پسراي گلت رو حفظ كنه من نمي دونستم استامينوفن كدئين اينقدر تاثير ميگذاره