شیطونیهای نیکان و روهان
راستش نیمیدونم از کجا شروع کنم عزیزهای مهربونی که به ما سر میزنید ممنونم که ما رو مورد عنایت خودتون قرار میدید .
اینروزها شیطنتهای روهان سر به فلک کشیده یادم نیست نیکان به سن روهان بود خیلی اذیت نمیکرد یا من یادم رفته . وقتی باهم شروع به بازی میکنن انگار روهان همسن نیکانه تمام حرکات نیکان رو مثل یه فیلم از قبل ضبط شده انجام میده تازه آقا میخواد مثل اون بپر بپر کنه اینجاست من اجازه نمیدم و تنها حربه ی که داره گریه است و میخواد منو با گریه دروغگیش راضی کنه تا موافق کاراش باشم و نیکان هم همیشه بهم میگه مامان من مواظبشم اگه افتاد کمکش میکنم پسر بزرگم میدونم زمانی هم که روهان میخواد اذیتت کنه تو با صبوری و بدون هیچ پرخاشی از کنارش رد میشی و اینو میدونی که اون کوچکتر از تو انشاءالله هر دوتان با همدیگه خوب و خوش و مهربون باشید تا زمانی که مردهای بزرگی شدید همیشه پشتم هم باشید.
دوستون دارم خیلی زیاد هر چی بگم بازم کمه