بدون عنوان

دستمال به دست

غروب كه من و نيكان به منزل خودمون برگشتيم‘ ديدم قندك مامان بسرعت رفت سراغ دستمالي كه گوشه آشپزخونه افتاده بود و شروع كرد به تميز كردن ميز و ديوار و صندلي حتي خود من و حتي دست خودش و دستمال ساعتها تو دستش بود و من از اين كار نيكان تعجب ميكردم وقتي باهاش صحبت ميكردم نگاهش و لباش از خنده موج ميزد… بعد فهميدم اونروز كارگري كه براي كمك به مامانم آمده بود به تقليد از كار كارگر غير از ساعات كه با من هم بوده  تقريبا تمام روز را دستمال به دست بوده.... قربون قندك مامان برم كه كمك حال مامانشه.

تو كيي؟

وقتي از قندك مامان ميپرسم تو كيي؟ جواب نميدي و وقتي مي پرسم تو چيي؟  با انگشت اشاره خودت نشون ميدي ميگي ( من ) و وقتي ميپرسم چشمات كو ؟ چشماي من نشون ميدي ميگي اين و وقتي ميگم گوشات كو‘ گوشاي خودت ميكشي. يا ميگم موهات كو ‘ موهاي منو ميكشي. قندك مامان ديگه مطمئن شدم اسم تمام اعضاي بدنت رو ميشناسي و خدا كنه هميشه مواظب خودت باشي.

 باي باي

يكي و دوماهه دستهاي كوچولوت براي باي باي كردن بيشتر از اون موقع كه فقط شش ماهت بود براي خداحافظي تكون مي خورد آماده و حاضر ميكني‘ هر وقت ميبرمت دستشويي يا هر وقت داخل ماشين قرار ميگيري و يا كسي داره ميره  خلاصه هر دري را كه مي بيني بسته ميشه و يا وقتي حتي حركت ميكني از اون اتاق به اتاق ديگه دستاي كوچولوتو تند تند تكون ميدي و خودت هم كلي ميخندي.

تاب تاب روي پا

وقتي نيكان  از تمام بازي هاي كه مقتضاي سنش وجود داره ‘ خسته ميشه و اگه ببينه كه من يا خاله يا حتي مامانيش و غيره...  روي مبل نشستيم مياد با اشاره روي پاهاي ما ميزنه و بعد هم پشت شو به ما ميكنه و مي شينه روي ساق پاهاي ما كه به صورت كشيده دراز كرديم و بعد هم كلمه تاب تاب تكرار ميكنه و ما هم بايد پاهامون به صورت اله كلنگ بالا و پايين ببريم تا آقا حسابي از اين حركت لذت ببره. آخه قندك مامان اين هم شد بازي.

 لذت بازي در خوردن

در بين غذاها قندك مامان بيشتر ماكاروني رشته ي را دوست داره و دوست نداره كه اونها را بصورت خرد شده در بشقابش ببينه و در حين خوردن هر كدام از رشته ها را به صورت تك تك با دستش برميداره و به صورت ني داخل دهنش ميذاره و يكدفعه ميكشه بالا به اصطلاح هورتي ميكشه بالا و هر چقدر اين رشته بلندتر باشه نيكان از خوردنش بيشتر لذت ميبره و يا اينكه به صورت حلقه روي دستش و يا پاهاش ميچرخونه خلاصه تا ماكاروني ها تموم نشه حق نداريم دست به بشقابش بزنيم.

حرف گوش كن

شب جمعه بابا بهرام باز هم با يك سري جديد از لگو و مداد شمعي از راه رسيد و قندك مامان خوشحال اونها را از دست بابا گرفتي ولي اول سراغ مدادرنگيهاي شمعي رفتي و در اونها را باز كردي و هر چهار رنگ را پخش كردي روي ميز و شروع كردي به كشيدن انواع خطها روي ميز و  وقتي برات كاغذ سفيد آوردم و دوباره برات يادآوري كردم كه روي كاغذ سفيد بكشي حرف منو گوش كردي و شروع كردي به كشيدن خطهاي رنگي روي كاغذ سفيد. ايندفعه هم اين كاغذ رو برات نگه ميدارم ولي عنوان اونو مينوسيم نيكانه حرف گوش كن.

گربه و گاو

اينروزها وقتي گربه ي رو مي بيني سريع ميدوي طرفش ‘ ميگي گبه گبه گاب نميدونم چرا كلمه گاو بكار ميبري و وقتي بهت ميگم مامان اينجا كه گاو نيست فقط گربه ست بازهم حرفت را تكرار ميكني راستش تا به امروز نفهميدم چرا اينجوري صدا ميكني شايد بعدها سر از كار اين قندك مامان در بيارم.

تجربه : قرمز يا سفيد

گفته بودم در بين غذاها؛ نيكان از خوردن ماكاروني بيشتر لذت ميبره . اينبار به جاي سس قرمز از سس سفيد استفاده كردم ماكاروني با سس قارچ درست كردم و وقتي جلوي نيكان گذاشتم اولش رغبتي براي برداشتن اونها نكرد بعد وقتي ديد كه من مشغول به خوردن هستم قندك مامان هم يكي از رشته هاي سفيد را برداشت و به طرف دهنش برد و كمي كه مزه مزه كرد و خورد ولي براي بار دوم اينكار را نكرد خلاصه فهميدم كه رنگ غذا خيلي خيلي روي اشتهاي بچه ها تاثير داره بخصوص اگه قرمز باشه بهتر از سفيد اشتهاشون تحريك ميكنه.