شيطونيهاي روهان با نيكان
ديروز بعد از اتمام كارم همگي (من و نيكان و روهان) اومديم خونه روهان شروع كرد الكي گريه كردن گريه كردنش در حالي بود كه نيكان هم حالش اصلا خوب نبود نميدونم از خوردن چيزي بود يا نه؟ بهرحال گلاب به روتون حالت تهوع داشت و اين باعث شده بود كه گريهاش بگيره و روهان هم از گريه اون گريه ميكرد خلاصه سرتون درد نيارم تا نيكان ساكت ميشد روهان هم صداش بند مياومد بايد به نيكانم ميرسيدم تا خداي نكرده مشكل جديتري براش پيش نياد ولي روهان نميذاشت و شيطونيهاش گل كرده بود و هجوم مياورد به سمت نيكان اونهم كه طفلكي هيچي نميگفت و با داداش كوچولوش مدارا ميكرد. تا اينكه نيكان كم كم خوب شد و اون حالتش از بين رفت خدا رو شكر به دكتر كشيده نشد چرا كه خيلي دست تنها بودم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی