نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

يه حرف كوچولو از نيكان

1390/11/10 12:08
نویسنده : نسرین
442 بازدید
اشتراک گذاری

لبخندديروز عصر كه به اتفاق هم به خونه برگشتيم نيكان يكدفعه به من گفت در وضعيت  انگشت اشاره به سمت بالا ايكاش دوربينم تو همون لحظه تو دستم بود و اين لحظه رو ضبط ميكردم.... مامان ميخوام باهات حرف بزنم اول شام نپز بيا باهم رو مبل بشينيم يه قهوه درست كن بزار رو ميز من بهش گفتم بزار لباسامو در بيارم بعد دومرتبه گفت باشه اچكالي نداره برو ولي حتما بيا پيشم بشين و با همون وضعيت دست و  حالت صورتش (راستش خيلي وقت نداشتم و دوست داشتم قضيه رو زود هم بيارم) گفتم باشه مامان نميشه الان همينجوري كه دارم كارام انجام ميدم باهم حرف بزنيم . اخماش تو هم كرد وقتي ديدم اخماش توهم كرده احساس كردم داری ناراحت ميشه بخاطر همين اوامر شما قندك مامان رو انجام دادم روهان هم مثل هميشه ميون من و تو براي خودش بالا و پايين ميكرد دست به فنجون قهوه ميزد خودش به آب و آتيش ميزد تا كمي از قهوه رو بخوره. وقتي شما شروع به صحبت كردي اول از كار روهان ايراد گرفتي وقتي خونه مامانيه هر چيزي رو تو دهنش ميزاره خیلی کثیفه بعد گفتي مامان چي ميشه من دوباره برگردم تو دلت ديگه ديگه اين كلمه رو با همون انگشت اشارت چندين بار تكرار كردي ميخوام تو هم ديگه چاق نباشي مثل من لاغر باشي نوشابه نخور پفك نخور پلو نخور همينجوري داشتي از غذاها ميگفتي راستش پسرم خيلي از حرفت شوكه شدم نميدونستم اينقدر به چاقي من دقت داري ديگه متوجه شدم يه حرف كوچولوت چي بود مامان سعي ميكنه بخاطر شما خودشو لاغر كنه فقط بخاطر تو عزيزم هر چقدر بزرگتر ميشي دركت از زندگي بشتر ميشه چيزها رو كه بهش اهميت نميدم تو بهش دقت داري.افسوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان احسان
10 بهمن 90 11:51
وای چه شیرین زبونه گلت

ممنونم خوشحال شدم به ما سرزديد.
mami neda
11 بهمن 90 18:59
سلام. چه جدی!!!!! پسره ناز نازی.. نمیدونم بچه ها تو این سن به چه چیرای دقت می کنن. یادمه وقتی نیکان تو دلم بود میرفتیم لباس بخریم اندازم نمیشد نیما میگفت مامان ناراحت نشو بزار نیکان بیاد بیرون لاغر بشی اندازت میشه


سلام ديگه اين دوره بچه ها .... خودتون بهتر ميدونيد.


مامان کسری
12 بهمن 90 0:06
نازی نیکان جون چه کار سختی از مامان خواستی
نسرین جون بجنب ببینم چیکار میکنی


هما جون تا بزرگتر نشده تندي خودم بايد لاغر كنم اگه بزرگتر بشه ديگه ميخواد چه بگه الله علم .
مامان آريا
12 بهمن 90 10:13
الهي قربونه پسرم برم كه براي خودش مردي شده و به ماماني اين همه اخميت مي ده


اونهم چه اهميتي !!!!!
مامان سهند و پرند
17 بهمن 90 18:42
سهند هم گاهی به ما میگه


امان امان امان از دست اين پسرها....