نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

خواب خوش با خرسی

1391/3/31 9:16
نویسنده : نسرین
442 بازدید
اشتراک گذاری

چند شبه روهان دوست داره اتاق داداش نیکان تو تخته داداش کنار نیکان بخوابه هر بار اینکارش زمانش بیشتر از ٥ دقیقه نمیرسید زودی هوای مامانو میکردی یا با صدای بلند منو صدا میزدی  یا اینکه  از تخت داداش پایین میاومدی یکراست خودت به من میرسوندیتشویق ولی دیشب اتفاق خوبی افتاد برای خودش نه برای من نمیدونم کدومش درسته وقتی بهش گفتم مامانی میری پیش داداش بخوابی چشمان سیاه معصومشو به من دوخت و بدون هیچ صحبتی تندی دوید سمت اتاق نیکان (نیکان بخاطر مهد همیشه زودتر از روهان به خواب میره) خودش کنار نیکان یکجوری جا داد چون اتاق نیکان کوچیکه نتونستم برای روهان تخت بگیرم روهان مامان انگار جدی جدی میخوای جدا از مامان بخوابیی برای امتحانی هم شده اینکار رو کردم یعنی تشک و لحاف کوچولوش پای تخت نیکان گذاشتم خودم دلم راضی نمیشد انگار برعکس شده بود بیشتر خودم بهش وابسته شدم تا روهان (بخاطر شیر خوردن شبانه اش) وابستگی اون باید بیشتر از من باشه ولی نه .... همچنین با اشتیاق رو تشک شیرجه رفت که دیگه نمیخواست از اونجا بلند بشه یکم اینور و انور کرد یکدفعه انگار متوجه چیزی شده باشه تندی اومد سمت اتاق خواب ما و دنبال چیزی بود خرسی پایین تخت ما روی فرش افتاده بود اون بغلش کرد رفت به سمت اتاق نیکان روی تشکش دست به گردن خرسی خاکستریش انداخت کم کم پلکهای قشنگش بست.

تعجبخیلی خیلی تعجب کردم عزیزم روهانم ماچقندک شماره ٢ ماچگلم ٢١ ماه از زندگی قشنگتو شبها کنار مامان با قصه و شعر به خواب میرفتی حالا چی شده به این زودی مامان رو از یاد بردی .... نیکان تازه ٢ ساله از مامان جدا شده و بعضی اوقات هم دلش برام تنگ میشه و دوباره دوست داره پیش مامان باشه ولی عسلکم چه زود بدون هیچ بوس خداحافظی و با غرور اینکار رو انجام دادی دیشب خیلی دلم گرفت هر وقت میاومدم میدیدم هنوز هم خرسی تو دستای كوچولوي قشنگتت بود و هر بار دوست داشتم بغلت کنم در کنار خودم قرارت بدم ولی مقاومت میکردم شاید گریه ايی شاید صدايی ولی هیچی هیچی از تو نبود تا بهانه ای برای من باشه عزیزکم اولین خواب خوشت رو با خرسی  بهت تبریک میگم انشاءالله همیشه خوابهای خوش و زیبای داشته باشی...خواب

اگه شبهای دیگه هم اینجوری پیش بره یه عکس ازش میندازم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان کسرا
22 خرداد 91 15:13
داداش بزرگتر داشتن بچه دوم را مستقل تر میکنه چون همبازی هستند و با رغبت پیشش میخوابه
خدا دوتاسونو حفظ کنه خیلی لذت بردم عکس دوتا شونو تو معرفی سایت که دیدیم خیلی لذت بردم


ممنونم عزيزم از اينكه به ما سرزدي


مامان اميررضا
23 خرداد 91 11:06
الهي من فداش شم اگر دوست داره جدا بخوابه بهتر اينکاررو بکني چون بزرگتر شه وابسته تر ميشه . من هنوز هم با گلپسري مشکل دارم براي خوابيدن تو اتاقش


مرسي عزيزم حتما باعث تشويقش ميشم هر چند براي خودم سخته.
مامان سهند و پرند
30 خرداد 91 19:53
عزیزم.چه زود مستقل شدی گل پسر


ممنونم خاله زهرا مارو ياد كرديد.
mami neda
30 خرداد 91 23:36
سلام سلام
به سلامتی جا به جا شدی دوستم؟
ای جونم مردی شدههههه برای خودش حتمن ازش عکس بزار از هر دوشون دلم براشوت یه ذره شده ببوسشون بووووووووووووس


سلام ما به شما صد تا سلام آره با اين دو تا وروجك به آهستگي كارها پيش ميره.

مامان آريا
5 تیر 91 10:31
خوبي داشتنه يه داداشه بزرگ اينه كه دومي زودتر به استقلال مي رسه و كار براي مامان سخت تر مي شه چون مي دونم دقيقا" چي مي كشي عزيزم جدا كردن خواب بچه ها بيشتر براي مامانا سخته تا خود بچه عزيزم اولين شب استقلالتو بهت تبريك مي گم