عکس خرداد
برای اولین بار نیکان مشتاق شد ازش عکس بگیرم.
برای روهان این اولین جشن عروسی بود که پیش اومد.
نیکان و روهان ناراحت از اینکه در قسمت سالن مردونه بابا رو پیدا نکردند.
حالا دخترخاله مبینا و نیکان
بقیه عکسها در ادامه مطلب
بعد از سالن خونه پدر دوماد حسابی بزن و بکوب بود و اونجا نیکان و روهان حسابی خسته شدن دیگه تو ماشین از هوش رفتن
خواب خوش روهان با خرسی اونشب دوست نداش ازش عكس بگيرم البته بيشتر وقتها اصلا دوست نداره ه ه ه ه ازش عكس بگيرم
روهان از اون شب به بعد بیشتر شبها با داداش نیکان میخوابه ولي چون از شير نگرفتمش دوست داره اول پيش من بخوابه بعد بره پيش نيكان ولی هر دوتاشون بعضی شبها پیش من میخوابند.
روهان هم مثل نيكان تو ين سن علاقه به رژ لب و لوازم آرايش داره و اين فضول چشم منو دور ديده و اينكار رو كرده و بابايي ازش عكس گرفته.
هروقت اين روسري رو مليكا به سر روهان ميبنده و مببردش بيرون خيليها فكر ميكنن روهان دختره اينطور به نظر ميرسه ..........