بدون عنوان
فضولي : اين مطلب را مامانم تعريف مي كنه زماني كه مامانم مشغول آشپزي بوده و نيكان هم طبق معمول دنبال سوژه هايي جديدي براي كاوش بوده مامان به خيال اينكه با قابلمه هاي داخل كابينت در حال بازي كردن است زياد توجهي به نيكان نميكرده بعد از مدتي بوي سركه به مشامش مي رسه ولي اي دل غافل كار از كار گذشته بود و نيكان در دبه ي سركه را باز كرده و تمامش رو روي خودش و كف آشپزخانه ريخته بود. هندونه خوردن نيكان: 6/09/1386 شب يلداي امسال براي من و نيكان و باباش شب خيلي خوبي بود چون برعكس پارسال كه هنوز يكماهه بود امسال يكساله شده بود و در كنار من و باباش و ديگر اعضاي فاميل به هندونه خوردن مشغول بود بطوريكه حرص ميزده و دوباره ميخواست. بار...
نویسنده :
نسرین
9:43