نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

اسفند و آدم برفی

اسفند ماه برای من یکی - یکی از پر مشغله ترین ماههاست. اولین اتفاق خوبی که روزهای اسفند پشت سر گذاشتم تولد خواهر عزیزم نیلوفر بود که روهان خیلی خیلی دوستش داره بعد هم تولد برادرزاده م آرتین و .......... بعد از گذروندن دوماه از فصل زمستون 91 بالاخره روز 17 اسفند برف به خونه هاي ما تهرونيها اومد و همه جا رو سفيد پوش كرد صبح اونروز  نيكان و روهان از خواب بيدار شدن وچشماهاي قشنگشون از باريدن برف و سفيد شدن زمين و ديوار و درختان خيره  مونده بود با يه جيغ بلند و گفتن (برف) انرژي خوشحاليشون رو به من منتقل كردن روهان بيشتر هيجان داشت برای اینکه اولين بارش بود اينقده برف ميديد )البته از نگاه روهان خیلی زیاد بنظر میرسید( وگرنه که ......
27 اسفند 1391

زمستون و اومدن تولد برفي مامان

  سلام سلام سلام .... بعد از مدتي ميخوام از بلندترين شب سال شروع كنم .     شب يلدا همگي انشاءالله به خير و خوشي گذشته باشه و همينطور شروع فصل سرد و برفي همگي مبارك باشه روزهاي سردتون رو با گرمي قلبهاتون جلا بديد تو اين روزهاي سرد خيلي از وقتها مخصوصا صبح كه ميخواي از خواب بيدار بشي ميچسبه حتي سرت رو از زير پتو نياري بيرون و  بيخيال اين بشي.... كه بچه ي هست ..... مدرسه ي هست .... و حتي كاري هست و حسابي تو جاي نرم و گرمت تا ساعتها از صبح بخوابي ... و وقتي هم بلند شدي با يه چايي يا قهوه و شكلات داغ سردي زمستون رو از يادت ببري... ما شب يلدا خونه عمه مهمون بوديم البته با ديگر از اقوام و فاميل خيلي خوش گذشت حاف...
15 بهمن 1391

عكس (دي و بهمن)

شب يلدا خونه ي عمه ي عزيزم سالاد نودل براي شام تولدم بقيه عكسها در ادامه   سرزمين عجايب با دخترخاله مبينا و آرتين پسردايي         ...
15 بهمن 1391

حساسيت نيكان

دو هفته ي كه هواي تهران به شدت آلوده بود . آب  از چشم و بيني نيكان حسابي آبريزون بود دكتر خودش بردمش  اول فكر كردم سرما خورده ولي اينطور نبود دكتر گفت اصلا بيرون نبرينش تا هوا بهتر بشه ولي آقادكتر نيكان پيش دبستانيه و خيلي هم _كلاس و همكلاسيهاش _ دوس داره خلاصه به حرف دكترش گوش كردم و يه هفته ي رو با مادرم و روهان سپري شد الان تا حدودي خوب شده ولي بيشتر از اين نيكان نميتونه تو خونه باشه هم حوصله اش سررفته و هي بهونه گيري ميكنه تا اين كه از اين هفته  فرستادمش ديگه طاق و تحملش تموم شده بود ولي امان از هواي تهرون خدا كنه زودتر مشكلات هواي تهران حل بشه و همه كوچولوها از اين هواي آلوده در امان باشند. انشاءالله. ...
30 دی 1391

پسرم تولدت مبارک

  ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥&hearts...
29 آبان 1391

نيكان و پيش دبستاني

از سه سالگي تا شهريور امسال تمام روزها از گرما گرفته تا سرما مهد يار هميشگي من و نيكان بود ياري كه كمك ميكرد اين روزها رو با آرامش پشت سر بزارم از تك تك عزيزان از مدير مهد خانم كمالي گرفته تا مربي نيكان خاله آرزو از همگي راضي بودم به قولي شانس آوردم يا اينكه خدا خواسته تا سختي اين راه را نداشته باشم بهر حال خدا را خيلي شاكرم از تمام نعمتهاي كه به من ارزاني داشته از سلامتي شوهرم تا سلامتي پسرهام و خودم. وقتي نيكان فهميد داره از مهد ميره خيلي ناراحت نشد ولي دلش براي بچه‌هاي كه با خودش بزرگ شده بودند تنگ میشد و با بچه هایي که تو مهد باهاشون همبازي بود از پويا  تا حتي پرهام كوچولو رو ياد ميكرد ولي از محيط بزرگتر ك...
28 آبان 1391